جدول جو
جدول جو

معنی دست نگه داشتن - جستجوی لغت در جدول جو

دست نگه داشتن
(دَ)
بازایستادن از انجام دادن کاری. خودداری کردن از اقدامی. کنایه از صبر و شکیبائی و عدم عجله در کارهاست. در کاری توقف کردن. دست نگاه داشتن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خوَرْ / خُرْ دَ)
خودداری کردن از اقدام به کاری. بازایستادن از انجام دادن عملی. توقف در کاری. دست نگه داشتن. درنگ کردن. صبر کردن. توقف کردن:
بفرمود تاهرکه بود از سپاه
ز باغ کسان دست دارد نگاه.
نظامی
لغت نامه دهخدا